رمان لجبازي دو عاشق12

۱۴۱ بازديد


انيا


الان يه هفتس اومدم دارم با تنهايي ميسوزمو ميسازم

ديشب ارتان زنگ گفت امشب مياد اينجا بايد برم غذا درست كنم

(البته از روي كتاب)


____________________

ارتان

واي خدا ديونه شدم از بس خودمو تو خونه زدم به فراموشي


ولي خدايي حرفمو هم گوش ميكنن

الان تو جادم دارم ميرم پيش انيا

هي اقا بزرگ چيكار كردي با زندگي ما دوتا به معني واقعي گند زدي

به زندگيامون

________________

انيا

صداي ماشين مياد واي الهي دلم براش تنگ شده بود ولي خودمو

زدم به اون راهو نشستم پاي تلويزيون ميدونستم خودش كليد داره

مياد تو

ارتان:سلام بانو

بي تفاوت برگشتم سمتشو گفتم:سلام خوبي؟

ارتان:مرسي تو بهتري؟؟اوممم چه بوي غذايي راه انداختي كوچولو

ولي اول حاضر شو بريم بيرون يه گشتي بزنيم

بي حوصله پاشدم برم لباس بپوشم
ارزو

بعد از مرگ انيا همه داغون شديم ارشامم كه اصلا با كسي حرف

نميزنه خيلي حالش خوب نيست

از خالم نگم كه بهتره از صبح تا شب ميشينه به عكس انيا زل ميزنه و

ميزنه زير گريه و اصلا با هيچ كس حرف نميزنه محمد اقا انگار 20سال

پيرتر شده

اقا بزرگ و بي بي هم كه همش خودشونو سرزنش ميكنن


مامان و باباي خودمم كه حالشون همچين تعريفي نيست


از روز اولي كه انيا رو دفن كرديم الميرا و پريسا و سحر يه چند باري

اومدن سر زدن و خودمم حالم اصلا خوب نيست همش گلوم پر بغضه

تمام عكساي انيارو جمع كردم گذاشتم لاي دفتر خاطراتم و همه ي

لباساشو اوردم تو اتاق خودم اما عطري كه هميشه ميزد دست

ارشامه .

_____________

ارشام

گذشت و رفت ،خواهرم تمام زندگيم رفت ،ولمون كردو رفت اي خدا

مگه چند سالش بود كلي ارزو داشت برا خودش


هرشب وقت خواب عطرشو و بالشتشو بو ميكشم تا خوابم ببره


وگرنه تا صبح جون ميدم

هيچ وقت از اقا بزرگ نميگذرم كه باعث و باني اين اتفاق شد

انيا

تو خونه داشتم برا خودم اهنگ ميخوندم كه صداي در اومد فكر كردم

ارتانه با همون تاپ و شلوارك و موهاي باز رفتم جلوي در
1

2

3

درو باز كردم

واي ددم واي اينكه پسره همسايس

رفتم تو و درو بستم از پشت در گفتم صبر كنه تا بيام

سريع رفتم تو اتاق مانتو شلوارمو عوض كردم و شالمو همينجوري

انداختم رو سرم و رفتم دم در

-:بفرماييد

پسره:سلام خوب هستين؟؟اش نذريه مادرم پخته

-:خيلي ممنون زحمت كشيديد

اش و ازش گرفتم و با يه خداحافظي درو بستم

واي چه بويي داره ميخواستم همشو بخورم ولي دلم برا ارتان سوخت

برم بهش زنگ بزنم ببينم مياد يا نه

اه جواب بده ديگه

اها وصل شد

-:الو ارتان


:....


-:الو ارتان چرا حرف نميزني

:.....

اههههه چرا جواب نميده

:ا..لو ا ..ني...ا

وايييييييييي خدا چيكار كنم اينكه ارزو

اللهي بميري ارتان

حالا من چي بگم




تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد